پایگاه اطلاع رسانی مباشر |
بیانات معظم له در دیدار مسئولان قوه قضائیه و جمعى از قضات
05 / 04 / 1381بسم الله الرحمن الرحیم
به حضار محترم, مسئولان خدوم و زحمتکش قوه ى قضائیه و همچنین خانواده هاى محترم که به شهداى عزیز و عالى قدر هفتم تیر منتسب هستند, خوش آمد عرض مى کنم.این هم یکى از نقاط برجسته در سرگذشت قوه ى قضاییه ى ماست که روزهاى تجلیل سالانه ى آن با هفتم تیر مصادف است و برگرفته و برخاسته ى از حادثه ى پرشکوه شهادت است.
خداوند درجات شهید عزیزمان, مرحوم آیت الله بهشتى را رفیع بفرماید و آن بزرگوار را با اولیایش محشور کند که مجاهدت بزرگى را, چه در عرصه ى سیاسى و ادارى کشور و نظام انقلابى و چه بخصوص در عرصه ى قضایى آغاز کرد, که بحمدالله بعد هم به وسیله ى آقایان ادامه پیدا کرده است.
شهداى هفتم تیر در موقعیت بسیار حساسى هدف تهاجم کینه ورزانه ى دشمنان انقلاب قرار گرفتند.هدف, فقط شهید بهشتى نبود; در واقع مجموعه ى باارزشى از مدیران نظام اسلامى هدف بودند و مقصود این بود که نظام اسلامى را فلج کنند.این تلاشهایى که شما امروز مى بینید یا مى شنوید علیه نظام اسلامى صورت مى گیرد, از سالهاى اول شروع شده است که بحمدالله با مقاومت مردم تاکنون ناکام مانده است.یکى از مظاهر آن, همین مساله ى هفتم تیر بود.
و اما راجع به قوه ى قضائیه:اولا لازم است بنده از زحماتى که در همه ى سطوح قوه ى قضائیه از سطوح عالى و هیات رئیسه ى قوه تا بخشهاى کارگزار و مجرى و عامل و دادگاهها و قضات محترم و دیگران کشیده مى شود و خدماتى که صورت مى گیرد, صمیمانه تشکر کنم.حجم کار سنگینى که در این قوه در جریان است, حقا جاى سپاسگزارى و تشکر دارد; بخصوص تلاشها و اقداماتى که ریاست محترم قوه در بیاناتشان به آنها اشاره کردند و گفتند این تلاشها به آینده نگاه مى کند و به وظایف خطیر قوه ى قضاییه ناظر است, که ان شاالله این کارها باید با قوت و قدرت پیش برود.بخصوص لازم مى دانم از رئیس محترم قوه ى قضاییه تشکر کنم.بحمدالله مقام علمى و دینى و عملى ایشان, مقام رفیعى است و یکى از برکات الهى براى کشور این است که چنین شخصیتهایى, این گونه مسئولیتهاى خطیر و حساسى را بر عهده داشته باشند.
امیدواریم ان شاالله روز به روز توفیقات الهى بر ایشان و دیگر عزیزان و همکارانشان بیشتر شود.
قوه ى قضاییه در پیشرفت کشور به سمت هدفهاى اسلامى, نقش تعیین کننده دارد.بارها تکرار شده است که اگر بخواهیم حرکتى که به سمت اهداف الهى و اسلامى و رعایت حقوق مردم ترسیم شده است, تعقیب شود, بدون ضمانت اجرا ممکن نیست و این ضمانت اجرا عمدتا در دست قوه ى قضاییه است.این قوه ى قضاییه است که با تخلف و کجروى و انحراف عمدىاش را به یک نحو, خطئى اش را به نحو دیگر برخورد و از تکرار آن جلوگیرى مى کند.
در واقع قوه ى قضاییه ضامن صحت عمل مسئولان نظام و آحاد مردم و تامین حقوق آنها در نظام اسلامى است.اگر ما تشنه ى عدالتیم, تضمین تحقق عدالت, با سلامت و کارآمدى قوه ى قضاییه میسراست.اگر ما براى مردم و حقوق آنها ارزش درجه ى یک قائلیم, تامین این حقوق, در گرو این است که قوه ى قضاییه بتواند کار خود را با قوت, شجاعت و بصیرت انجام دهد.نقش قوه ى قضاییه, این چنین بى بدیل و عظیم است.بنابراین, عضویت و کارکردن در این قوه, حقیقتا یک افتخار است.هر تلاشى که در این قوه یا در جهت همکارى و همراهى و کمک به این قوه صورت بگیرد, یک حسنه و یک کار برجسته و نیک عندالله است.مساله ى قوه ى قضاییه, مساله ى کمى نیست; لذا همه وظیفه دارند کمک کنند تا این قوه ى تعیین کننده بتواند نقش ممتاز و بى بدیل خود را به انجام برساند.اگر خداى نکرده این قوه فلج باشد, هر چه دستگاههاى دیگر خوب کار کنند, نخواهند توانست خلاهاى ناشى از تجاوزها و سواستفاده ها و قصورها و تقصیرها را پر کنند; یعنى تمامیت نظام جز به تمامیت و کمال قوه ى قضاییه تحقق پیدا نخواهد کرد.بنابراین شما مى بینید شان قاضى و قوه ى قضاییه در اسلام چقدر بالاست.این تعبیراتى که در باب قضا و قاضى وارد شده است ((قد جلست مجلسا لا یجلسه الا نبى او وصى نبى او شقى)) حرف خیلى عجیب و عظیمى است.به قاضى مى فرماید:این جایى که تو نشسته یى, یا یک پیغمبر مى نشیند, یا منصوب پیغمبر و وصى او مى نشیند, یا یک انسان شقى مى نشیند.
امر, دایر بین این دو تاست.این جایگاه, این قدر جایگاه والایى است که جز پیغمبر یا منصوب از قبل پیغمبر و وصى او نمى تواند این جا بنشیند.سلسله ى مراتب قضا, این طورى تعیین مى شود.اگر این طور نشد, آنگاه مساله ى شقاوت است.بنابراین اهمیت این جایگاه است که این چیزها را براى آن لازم دانسته اند.
در این زمینه, وظایفى بر دوش قوه ى قضاییه است و وظایفى هم بر دوش کسانى است که بیرون از قوه ى قضاییه اند; آنها هم در قبال قوه ى قضاییه وظایفى دارند.بنده امروز مى خواهم در کلمات کوتاهى, مطلبى را به قوه ى قضاییه و مطلبى را هم به منتقدان قوه ى قضاییه عرض کنم.
اما مطلب مربوط به منتقدان این است که انتقاد در جامعه چیز خوبى است; زیرا انتقاد موجب مى شود انتقاد شونده بتواند نقاط قوت و ضعف خود را بفهمد و همچنین ناظران صحنه بتوانند بفهمند; این به پیشرفت کار کمک مى کند; لیکن انتقاد, غیر از عیبجویى آن هم عیبجویى خصمانه است.نباید قوه ى قضاییه را تضعیف کرد.قاضى براى این که بتواند در جایگاه پیغمبر, درست و با استقرار بنشیند و عمل کند, احتیاج دارد که مورد حمایت نظام باشد; احساس کند که حمایت و تقویت مى شود و در چشم مردم منزلت دارد; این دو چیز را لازم دارد: منزلت در نظر عموم, و حمایت از سوى مسئولان.اگر باب انتقادهاى غیر منطقى و خصمانه و عیبجویانه و احیانا با انگیزه هاى سیاسى به سمت قوه ى قضاییه باز شد, به هر دوى این نیازها ضربه خواهد خورد; قاضى و دستگاه قضا از چشم مردم مى افتد و حمایت مسئولان را هم از دست مى دهد.آنگاه ما چطور در این فضا توقع داشته باشیم که قاضى بیاید با شجاعت بایستد و یک ظالم و متخلف از قانون را که هم زور و هم زر دارد به پاى میز محاکمه بکشاند و هیچ گونه تحت تاثیر او قرار نگیرد; این کار, آسان نیست.اگر ما بخواهیم قاضى این شجاعت و صلابت و اقتدار را داشته باشد که چنین بارهاى سنگینى را که از او توقع داریم, بردارد, باید این قاضى و دستگاهى را که حامى این قاضى است, اولا مورد حمایت قرار دهیم; ثانیا منزلت او را در چشم مردم حفظ کنیم.
شما مى بینید در تبلیغات دنیا معمول این است البته نه این که خلافش نباشد; کم است که از دستگاه قضایى خود تجلیل و تعریف مى کنند; حتى در تبلیغات گوناگون و در فیلمها.به قاضى منشى مى دهند که آدم وقتى از بطون دستگاههاى قضایى آنها اطلاع پیدا مى کند, مى بیند با این تصویرى که ارائه مى دهند, چقدر فاصله دارد; اما سعى مى کنند قاضى را داراى جایگاه تاثیرناپذیر, نفوذ ناپذیر, عاقل, عادل و بصیر معرفى کنند.خیلى اوقات هم این طورى نیست; اما تبلیغات, این گونه است.این براى آن است که کسى که به دستگاه قضایى مراجعه مى کند, با اطمینان خاطر مراجعه کند; کسى که دستگاه قضایى یقه ى او را مى گیرد, حساب ببرد; و در کل, هیبت دستگاه قضایى, و پشت سر آن, عمل دستگاه قضایى بتواند نقش خود را ایفا کند.ما که نباید برخلاف این روش عاقلانه عمل کنیم; دایما دستگاه قضایى را تضعیف کنیم و مورد انتقادهاى نابجا و ناوارد قرار دهیم.عرض کردیم; انتقاد یعنى سره و ناسره و قوت و ضعف را در کنار هم دیدن.معناى انتقاد این نیست که انسان نقاط قوت را نبیند و نقاط ضعف را هم حتى گاهى با انگیزه هاى گوناگون ملاحظه کند.غرض, نباید قوه ى قضاییه را تضعیف کرد; این به ضرر همه است.هیچ کس از تضعیف قوه ى قضاییه در کشور سود نمى برد.بله, دشمنان نظام سود مى برند; آنهایى که مى خواهند هیچ کار نظام سامان پیدا نکند و نظام اسلامى به صورت مطلوب شکل نگیرد.بنابراین عرض ما به منتقدان از قوه ى قضاییه این است که در این زمینه با انصاف, هوشمندى, بدون انگیزه هاى سیاسى و بدون غرض ورزى عمل شود; در غیر این صورت لطمه ى آن به همه وارد خواهد آمد.
البته در کنار این, باید به قوه ى قضاییه کمک شود تا بتواند امکاناتى را در اختیار بگیرد و کارهاى لازم را انجام دهد.
عرض ما به قوه ى قضاییه این است که اگر ما مى گوییم قوه ى قضاییه تضعیف نشود, این تضعیف همیشه از بیرون قوه نیست; گاهى تضعیف از درون قوه است.کسى که داخل قوه ى قضاییه است, مسئولیتى دارد.اگر با روش و رفتار و گفتار خود کارى کند که قوه ى قضاییه تضعیف شود, این هم یکى از انواع تضعیف است.قوه ى قضاییه با مسئولیت عظیمى که دارد, در همه ى سطوح از بالا تا پایین خیلى باید با دقت و مراقبت حرکت کند.چیزى که اسلام مى خواهد, این است که قاضى, باتقوا و عالم و اهل اجتهاد باشد.البته این جا اجتهاد, یک اجتهاد مصطلح فقهى است که حدى از تخصص علمى و فقهى را مى طلبد.ممکن است در این حد, امروز براى کل دستگاه قضایى میسر نباشد که نیست و قضات منصوب هستند; لیکن در کنار این, مى توان معناى دیگرى هم براى اجتهاد فرض کرد; یعنى ابتکار در شناخت صحنه ى قضا و نوع برخورد با جرم در چارچوب قانون.ممکن است یک قانون همه جا نسبت به همه ى مجرمان اقتضاى مشابهى نداشته باشد; این جا هوشمندى قاضى لازم است.
قاضى همچنین باید طهارت و اخلاص و شجاعت کافى داشته باشد و فهیم و بصیر باشد.در قضا, تا آن جایى که ممکن بشود, ما به این خصوصیات احتیاج داریم.
ما نباید سطح توقع خود را از عرصه ى دادگاه پایین بیاوریم; عرصه ى دادگاه باید رفیع باشد.بنده بارها به مسئولان عزیز و محترم قوه ى قضاییه در بخشهاى مختلف گفته ام که حکم باید آن چنان مستحکم و مستدل باشد که در همه ى سطوح قابل دفاع باشد.البته این به معناى آن نیست که در دیوان عالى کشور نقض نخواهد شد; چرا, ممکن است در عین حال فتورى داشته باشد; اما بناى قاضى در انشا حکم و رعایت قانون و استدلال در حکم که ذهن او را به این حکم رسانده است باید به قدرى متین باشد که هر کس حکم را دید, در دل تصدیق کند که درست است; هر چه عقل و سواد انسان بیشتر باشد, بیشتر تصدیق کند.در حکم به هیچ وجه نباید وهم و ضعف و فتور وجود داشته باشد.
البته این کار اقتضائاتى دارد:استفاده ى از کارشناسها, استفاده ى از دستگاههاى جرم شناسى, استفاده ى از انسانهاى فکور و عاقل, دقت و صبر و بى نظرى و بى طرفى, و در داخل دادگاه و هنگام طرح دعوا, نداشتن هیچ پیشداورى; اینها خیلى مهم است.اگر ما این چیزها را در دستگاه قضایى رعایت کنیم, بخش مهمى از آنچه که وظیفه ى مسئولان و کارکنان قضایى است, در کنار این وظیفه ى بزرگ و حفظ حرمت قوه ى قضاییه, صورت خواهد گرفت.
یک نکته ى بسیار مهم دیگر این است که از نفوذ پول و پولدار در داخل قوه ى قضاییه باید بشدت برحذر باشید و پرهیز کنید; یکى از خطرات بسیار بزرگ این است.در دنیا ثابت شده است که زور پول از خیلى چیزهاى دیگر بیشتر است.الان خیلى از هدفهاى صهیونیستى در دنیا با قدرت پول اعمال مى شود.یکى از بزرگترین خطرات حکومتهایى که معتقد به مبنایى هستند, این است که صاحبان پول بتوانند در ارکان حکومت اعمال نفوذ کنند; اینها همه چیز را خراب مى کنند.هر بخشى از نظام اگر تحت تاثیر زرمندان و ثروتمندان قرار گرفت, ضایع خواهد شد.در این زمینه, از همه بدتر قوه ى قضاییه است.باید خیلى مراقب باشید خداى نکرده چنین چیزى براى این قوه پیش نیاید و پول و پولدار و ثروتمند, با روشهایى که دارند, نتوانند اعمال نفوذ کنند; این هم یکى از وسایل استحکام است.نفوذهاى سیاسى هم همین طور است.دستگاههاى سیاسى, انگیزه هاى سیاسى و جریانات سیاسى نباید بگذارند نفوذ ایجاد شود.
دستگاه قضایى اگر به دانش و بصیرت و پاکى و طهارت در عمده ترین ارکان خود متکى باشد, همان مقصودى را که دستگاه قضایى به دنبال آن است, به میزان زیادى تامین خواهد کرد; به این نکته باید توجه داشت.
البته دستگاه قضایى محتاج تعامل با دستگاههاى دیگر است; با قوه ى مجریه و قوه ى مقننه.همچنان که ما قوه ى مجریه و قوه ى مقننه را به همکارى با دستگاه قضایى و کمک به رفع نیازهاى آن توصیه مى کنیم, قوه ى قضاییه را هم به همکارى و همراهى با آن دو قوه توصیه مى کنیم; این غیر از این است که کسى تحت تاثیر دیگرى قرار بگیرد; بلکه باید سیاستها و همبستگى کلى نظام را در ارکان و بخشهاى کلان خود همواره مورد توجه قرار دهند.
باید بسیار پرهیز کرد از این که خداى نکرده چیزهاى کوچک در چشم افراد یا موثرین قوه ى قضاییه بزرگ بیاید و جرمهاى بزرگ, کوچک به نظر آید.یکى از چیزهایى که ملتهاى گذشته و امتهاى سلف را مورد انتقام الهى قرار داده است طبق روایت از معصوم (علیه السلام) همین است که گاهى چیزهاى بزرگ را ندیده گرفتند و جرایم کوچک به نظرشان بزرگ آمد.البته جرم, جرم است; فرقى نمى کند و باید طبق قانون هر جرمى چه کوچک و چه بزرگ تعقیب شود; لیکن خیلى مهم است که اهتمام دستگاهها به چه چیزهایى باشد.این مبارزه با مفاسد اقتصادى که ما عرض کردیم و دستگاهها را ترغیب کردیم و الان هم یک سال از آن مى گذرد, اهتمام به این کار به خاطر آن است که مفاسد اقتصادى, جریان آلوده یى است که اگر جلوگیرى نشود و با آن مبارزه نشود, کل فضا را آلوده خواهد کرد.بحث یک جرم منفرد و تک افتاده نیست; برخورد با مفاسد اقتصادى براى نظام اهمیت حیاتى دارد.البته در آن نامه یى که به روساى محترم سه قوه نوشتم, عرض کردم مراقب باشید تخلفات مدیریتى را که غالبا به اشتباه برمى گردد با جرایمى که کسى از روى عمد مرتکب مى شود, مخلوط نکنید.مراقب باشید اول کار انجام بگیرد و بعد مردم از کارى که انجام گرفت, مطلع شوند.جنجال تبلیغاتى نسبت به کارى که هنوز انجام نگرفته است, نه فقط مفید فایده نیست, بلکه ضررهایى هم ایجاد مى کند.کار را بکنیم, بعد اطلاع دهیم این کار شد مثلا این پرونده رسیدگى و مختومه شد, یا این طور احقاق حق شد نه این که قبل از آن که کارى صورت بگیرد, ما جنجال کنیم که مى خواهیم این کار را بکنیم; بعد هم نتوانیم, یا اشکالى پیش بیاید, یا معلوم شود فلان گوشه اش را اشتباه کرده بودیم.بنده معتقد به خبررسانى و اطلاع رسانى ام; مکرر هم به رئیس محترم قوه و دوستان دیگر در این زمینه عرض کرده ام.باید افکار عمومى را مطلع کرد و اطلاع رسانى صحیح و درست انجام داد; لیکن اطلاع رسانى بهنگام, بجا و به شکل متین و صحیح.
امروز شما ببینید دنیا از چه ابزارى دارد استفاده مى کند; ابزارهاى تبلیغاتى پیشرفته علیه نظام و اهداف اسلامى و علیه اصل اسلام.یک روز مى گفتند با اسلام سیاسى مخالفیم; اما الان اصل اسلام هم اگر در گوشه یى پیدا شود, براى آنها قابل تحمل نیست.دشمن, این گونه دارد از ابزارهاى مختلف استفاده مى کند.ما باید در این زمینه ها خیلى هوشیارانه حرکت کنیم.در دنیایى که بر پایه ى ظلم مى چرخد, اگر ما بتوانیم علم عدالت را در این جا برافراشته نگهداریم, شما بدانید دلهاى ملتها حتى ملتهاى غیر مسلمان مجذوب خواهد شد; چون همه تشنه ى عدالتند.امروز دنیا تشنه ى عدالت است.
شما حرفهاى دیروز رئیس جمهور آمریکا را ملاحظه کنید.یک ملت را که از تمام حقوق انسانى خود بر طبق همه ى عرفهاى بین المللى محروم شده, تروریست مى خواند; اما دستگاه و رژیمى را که براى سرکوب و ادامه ى محرومیت این ملت, از تمام وسایل استفاده کرده است, مظلوم معرفى مى کند! از این ظلم بالاتر؟! از این بى انصافى بیشتر؟! جلوى چشم مردم دنیا مى ایستند و خجالت هم نمى کشند; صریح این طور حق را ناحق, و ناحق را حق جلوه مى دهند.در بیانات این شخص, ملت فلسطین مى شود تروریست; اما رژیمى که این ملت را از تمام حقوق انسانى خود حقوق شناخته شده ى در میان همه ى عرفهاى عالم محروم کرده, مى شود مظلوم و مورد تهاجم تروریسم! شما خیال مى کنید مردم دنیا اینها را نمى فهمند؟ ممکن است چند صباحى با تبلیغات رنگین, افکار عمومى را تحت تاثیر قرار داد; لیکن دیدید در اروپا و خیلى از مناطق دیگر دنیا و در قاره ى آمریکا و حتى در خود کشور آمریکا در این چند ماه کسانى به این روش و منش اعتراض کردند.معناى آن این است که بالاخره افکار عمومى از این زورگوییها و بى انصافیها و بى عدالتیها به جان مىآید.
افکار عمومى را مى شود براى مدت کوتاهى از خود بى خود کرد; اما نمى شود بکلى و براى بلند مدت منحرف کرد; بنابراین ترفند اینها از پرده بیرون خواهد افتاد; کمااین که الان هم در دنیا بیرون افتاده است.
هر کس پرچم عدالت اسلامى را بلند کند و هر کشور و نظامى که پاى آن بایستد, مورد توجه مردم است.امیدواریم خداى متعال کمک کند تا ملت عزیز و شجاع و دلاور و برومند و فداکار ایران همچنان که امروز توانسته اند این پرچم را برافراشته نگهدارند, روز به روز توفیقاتشان افزایش پیدا کند و توجهات ولى عصر (ارواحنا فداه) شامل حال ملت ایران و مسئولان و همه ى ما باشد و ان شاالله برکات و رحمت و فیوضات الهى به روح مطهر امام بزرگوار و ارواح طیبه ى شهدا, بخصوص شهداى هفتم تیر, نازل شود.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
نوشته شده توسط موسی مباشری در سه شنبه 91/4/6 ساعت 11:3 عصر. - لینک ثابت
درباره ی ما
نوشته های پیشین
آخرین نوشته ها
دیگر امکانات